به مناسبت روز جهانی خیریه
مردم علاج در وطن است دنیا فقط لب و دهن است!

حکایت آدم هایی که هم سایه اند و هم همسایه...
بعد از آن که دکتر میم.ج تلفنی سفارشمان را میکند؛ برای اولین بار به اتفاق خانم دکتر مجدی نسب به محل کارشان میرویم، یک اتاق نسبتاً جمع و جور در طبقه اول کلینیک درمانی شیک و مجهز.
چهرهاش جوانتر از 44سالههاست او پدر حیدر و رحیم است یکی دوازده و دیگری چهارده ساله، از آن دست پدرهای خوشتیپ و معرکهای که آدم میتواندکلی پزش را بدهد...کسی که از 4سالگی طعم یتمی را چشیده و از همان بچگی تن به سختی کار داده؛ از سیگار فروشی تا گرفتن بلیت در اتوبوس و عاقبت هم نمایشگاه داری ماشین و مدیریت یک کلینیک درمانی خصوصی.. مثل یک مرد خودش را ساخته!
عادل شهابی! همین قدر خلاصه و مختصر!
وقتی برگههای تعهد برای مداوای رایگان بیماران بیبضاعت را روی میزش میگذارم بدون این که چیزی بپرسد؛ تمام وکمال امضاشان میکند... انگار کمک کردن به دیگران برایش حکم یک وظیفهی لازمالااجرا را دارد. آقا عادل یکی از میلیونها هموطنی است که او هم نسبت به خیلی مسائل در جامعه منتقد است؛ اما به جرأت یکی از هزارها و صدها همشهری نیکوکاری است که ساختن را بلد است... میداند چطور و چگونه محدودیت را مبدل به فرصت کند و از هیچ، یک عالمه چیزهای خوب و حال خوش خلق کند.
حرف مملکت که میشود با لبخندی میگوید: علاج در وطن است...هیج جا وطن خود آدم نمیشود. بعد ادامه میدهد تا وقتی بشود و بتوانم هر کاری از دست بربیاید کوتاهی نمیکنم.. که زندگی چیزی بیش از همین همسایگیها و کوتاهی نکردنها نیست...
14 شهریور برابر با 5 دسامبر؛ روز جهانی "خیریه" بر همهی خیرین عالم، مبارک.
آقا عادل سایه تون مستدام...
نظر دهید